••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 

دکترحسابي يکي از دانشجويان دکتر حسابي به ايشان گفت : شما سه ترم است که مرا از اين درس مي اندازيد. من که نمي خواهم موشک هوا کنم . مي خواهم در روستايمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهي موشک هواکني و فقط بخواهي معلم شوي قبول .... ولي تو نمي تواني به من تضمين بدهي که يکي از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند.جواب دکتر حسابی

+ نوشته شده در شنبه 7 شهريور 1394برچسب:داستان,قصه,داستان پند آموز,داستان در مورد بزرگان,دکتر حسابی, ساعت 10:26 توسط آزاده یاسینی